کد مطلب:313382 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:175
ام کلثوم
ام كلثوم، بنت فاطمة الزهراء علیهاالسلام، خواهر دیگر حضرت عباس علیه السلام از بطن دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می باشد، كه ابن عبدالبر در استیعاب او را نام برده، و سبط بن جوزی نیز در تذكرة الخواص گوید: حضرت فاطمه علیهاالسلام را فرزندانی به این ترتیب بوده است: حضرت امام حسن، حضرت امام حسین علیهم السلام، زینب علیهاالسلام، و ام كلثوم علیهاالسلام.
علامه ی خبیر، سید محسن امین عاملی، در اعیان الشیعه از وی نام برده، و در پایان
[ صفحه 106]
شرح حال او گوید: او را به حباله ی نكاح عون بن جعفر طیار رضی الله عنه درآوردند. [1] .
روایت شده است كه چون حضرت سیدةالنساء، فاطمة الزهراء علیهاالسلام دنیا را وداع گفت، حضرت ام كلثوم برقعی به صورت انداخته و عبایی بر سر كشید كه دامن آن به روی زمین می كشید و با ناله ی جانسوز پیاپی می گفت: یا ابتاه، یا رسول الله، الآن مصیبت و سختی پنهان شدن تو در نظر ما آشكار گردید و این فراقی است كه هرگز لقایی بعد از آن نخواهد بود.
دو شیخ بزرگوار، مفید و طوسی، در امالی خویش آورده اند كه: انه لما ضرب امیرالمؤمنین علیه السلام احتمل فادخل داره فقعدت لبابة عند رأسه و جلست ام كلثوم عند رجلیه ففتح عینیه فنظر الیها فقال الرفیق الأعلی خیر مستقر و أحسن مقیلا فنادت ام كلثوم وا ابتاه ثم جاءت الی عبدالرحمن بن ملجم و قالت: یا عدو الله قتلت أمیرالمؤمنین علیهاالسلام قال: انما قتلت أباك قالت: یا عدو الله انی لأرجو أن لا یكون علیه بأس قال: فأراك لها تبكین علیه و الله لقد ضربته لو قسمت بین أهل الكوفة لأهلكتهم.
یعنی هنگامی كه ابن ملجم ملعون ضربت بر فرق امیرالمؤمنین زد آن حضرت را به سوی خانه حمل دادند، لبابه بالای سر آن حضرت و ام كلثوم نزدیك قدمهای آن حضرت نشستند. حضرت در این وقت دیدگان حق بین خود را گشود و به جانب ام كلثوم نظری افكند و فرمود: اكنون به سوی خداوند مهربان سفر می كنم كه بهترین مقام و نیكوترین منزل است. ناله ی ام كلثوم به وا ابتاه بلند شد، سپس به نزد ابن ملجم آمد و فرمود: ای دشمن خدا، كشتی امیرالمؤمنین را؟! آن ملعون گفت: من امیرالمؤمنین را نكشتم، بلكه پدر تو را كشتم! آن مخدره فرمود: امیدوارم كه بر پدرم از این ضربت باكی نباشد، آن ملعون گفت: (گویا) می بینم كه بر مرگ پدرت ناله و گریه می كنی، زیرا به خدا قسم، ضربتی بر او زدم كه اگر آن را بر همه ی اهل كوفه قسمت كنند همه را هلاك خواهد كرد!
[ صفحه 107]
علامه ی خبیر، سید محسن امین عاملی، در اعیان الشیعه از وی نام برده، و در پایان
[ صفحه 106]
شرح حال او گوید: او را به حباله ی نكاح عون بن جعفر طیار رضی الله عنه درآوردند. [1] .
روایت شده است كه چون حضرت سیدةالنساء، فاطمة الزهراء علیهاالسلام دنیا را وداع گفت، حضرت ام كلثوم برقعی به صورت انداخته و عبایی بر سر كشید كه دامن آن به روی زمین می كشید و با ناله ی جانسوز پیاپی می گفت: یا ابتاه، یا رسول الله، الآن مصیبت و سختی پنهان شدن تو در نظر ما آشكار گردید و این فراقی است كه هرگز لقایی بعد از آن نخواهد بود.
دو شیخ بزرگوار، مفید و طوسی، در امالی خویش آورده اند كه: انه لما ضرب امیرالمؤمنین علیه السلام احتمل فادخل داره فقعدت لبابة عند رأسه و جلست ام كلثوم عند رجلیه ففتح عینیه فنظر الیها فقال الرفیق الأعلی خیر مستقر و أحسن مقیلا فنادت ام كلثوم وا ابتاه ثم جاءت الی عبدالرحمن بن ملجم و قالت: یا عدو الله قتلت أمیرالمؤمنین علیهاالسلام قال: انما قتلت أباك قالت: یا عدو الله انی لأرجو أن لا یكون علیه بأس قال: فأراك لها تبكین علیه و الله لقد ضربته لو قسمت بین أهل الكوفة لأهلكتهم.
یعنی هنگامی كه ابن ملجم ملعون ضربت بر فرق امیرالمؤمنین زد آن حضرت را به سوی خانه حمل دادند، لبابه بالای سر آن حضرت و ام كلثوم نزدیك قدمهای آن حضرت نشستند. حضرت در این وقت دیدگان حق بین خود را گشود و به جانب ام كلثوم نظری افكند و فرمود: اكنون به سوی خداوند مهربان سفر می كنم كه بهترین مقام و نیكوترین منزل است. ناله ی ام كلثوم به وا ابتاه بلند شد، سپس به نزد ابن ملجم آمد و فرمود: ای دشمن خدا، كشتی امیرالمؤمنین را؟! آن ملعون گفت: من امیرالمؤمنین را نكشتم، بلكه پدر تو را كشتم! آن مخدره فرمود: امیدوارم كه بر پدرم از این ضربت باكی نباشد، آن ملعون گفت: (گویا) می بینم كه بر مرگ پدرت ناله و گریه می كنی، زیرا به خدا قسم، ضربتی بر او زدم كه اگر آن را بر همه ی اهل كوفه قسمت كنند همه را هلاك خواهد كرد!
[ صفحه 107]
[1] رياحين الشريعه: جلد 3 صفحه ي 245.